قیام پانزده خرداد 1342
شکلگیری قیام
قیام پانزده خرداد به دنبال بازداشت امامخمینی در سال 1342، به صورت خودجوش و مردمی در قم، تهران، ورامین، مشهد، شیراز و برخی از شهرهای دیگر شکل گرفت. زمینههای این قیام را اقدامات ضد دینی رژیم پهلوی در گذشته فراهم کرده بود. در سال 1338 جان اف کندی رئیسجمهور وقت آمریکا طرح اصلاحات زیربنایی برای کشورهای زیر نفوذ آمریکا را به منظور جلوگیری از شکلگیری جنبشهای اعتراضآمیز مردمی و نفوذ کمونیسم شوروی مطرح کرد. محمدرضا پهلوی ناگزیر این طرح را پذیرفت و اجرای اصلاحات ارضی را آغاز آن قرار داد.[1] نمایندگان پهلوی نزد سیدحسین بروجردی، مرجع تقلید وقت، رفتند و قصد رژیم را برای اقدام به اصلاحات ارضی به اطلاع وی رساندند؛ اما پاسخ صریح وی این بود که اصلاحات حکومتی و سیاسی بر اصلاحات ارضی تقدم دارد و همین موجب مسکوتماندن این طرح شد.[2]
حمله به فیضیه
عوامل رژیم پهلوی به عنوان دهقانان ساوه، در اقدامی شتابزده و وحشیانه در روز دوم فروردین 1342 سالروز شهادت امامصادق (ع) (25شوال) به مدرسه فیضیه حمله کردند[14] (ببینید: حمله به مدرسه فیضیه). امامخمینی به همین مناسبت در پیامی به علمای تهران، سازشناپذیری خود را اعلام کرد و یادآور شد «شاهدوستی یعنی غارتگری و تجاوز به احکام اسلام و کوبیدن روحانیت» و بهصراحت اعلام کرد در برابر زورگوییهای رژیم پهلوی تسلیم نخواهد شد و احکام خدا را هرچند کشته شود، در موقعیتهای مناسب بیان خواهد کرد.[15] ایشان در فاصله فروردین تا خرداد 1342، به دفعات اعتراض و انتقاد خود را به شرایط کشور و سیاستهای ضداسلامی رژیم اعلام کرد.[16]
سخنرانی مدرسه فیضیه
امامخمینی در عصر عاشورای 1383ق/ 13 خرداد 1342ش در مدرسه فیضیه قم در سخنرانیای با لحن شدید، حکومت پهلوی را به دستگاه بنیامیه و یزید تشبیه و روابط پشت پرده و همپیمانی و دوستی پهلوی با اسرائیل را افشا کرد و ضمن نصیحت به وی او را به عبرتگرفتن از سرانجام پدرش رضاخان فرا خواند.[24] به دنبال این سخنرانی، در شب پانزده خرداد پس از نیمه شب تعداد زیادی کماندو، چترباز و سرباز گارد، مسلح به سلاحهای سرد و گرم به قم رفتند و خانه امامخمینی را در یخچالقاضی محاصره[25] و ایشان را در سحرگاه پانزده خرداد در خانه خود در قم بازداشت کردند و به تهران بردند.[26] همزمان با بازداشت ایشان سیدحسن طباطبایی قمی و بهاءالدین محلاتی از مراجع مشهد و شیراز و برخی دیگر از روحانیان بازداشت شدند[27] (ببینید: دستگیری امامخمینی).
واکنش عمومی و شکلگیری قیام
با انتشار گسترده و سریع خبر بازداشت امامخمینی، بازار تهران تعطیل شد و این تعطیلی چهارده روز ادامه یافت.[28] مردم همان روز در تهران و برخی دیگر شهرها به خیابانها ریختند و قیام پانزده خرداد شکل گرفت. در قم نیز که مردم زودتر از شهرهای دیگر از بازداشت امامخمینی اطلاع یافته بودند، بیدرنگ به طرف خانه ایشان و از آنجا به همراه فرزند بزرگ ایشان، سیدمصطفی خمینی، به سوی حرم فاطمه معصومه(س) حرکت کردند.[29] مراجع تقلید و علمای حوزه نیز در خانه سیدمحمدرضا گلپایگانی جمع شدند و پس از تنظیم اعلامیهای که اقدام دولت در بازداشت امامخمینی را زشت میشمرد، همگی راهی صحن حرم فاطمه معصومه (س) شدند و شهر قم حالت انقلاب به خود گرفت.[30] زنان نیز در این قیام شرکت فعال داشتند، به گونهای که نخستین شهدای این قیام چهار نفر از بانوان قم بودند.[31] سیدمصطفی خمینی در سخنرانی کوتاهی شرح حادثه را بازگو کرد. مردم نیز با شعار «یا مرگ یا خمینی» ضمن درگیری با نیروهای نظامی و انتظامی، کلانتری منطقه سه قم را محاصره کردند[32] که به درگیری با نیروهای مسلح انجامید و عدهای کشته و زخمی شدند.[33] گفته شده رژیم پهلوی که در سرکوب قیام مردم قم ناتوان بود، قصد داشت در صورت لزوم شهر را با هواپیما بمباران کند.[34]
بازاریان تهران با تعطیلی مغازهها و دانشجویان تهران با تعطیلکردن کلاسها به تظاهرات پرداختند و بهتدریج در میدانهای اصلی و اطراف بازار و خیابانهای نزدیک به میدان ارگ با هدف تصرف مرکز رادیو گرد آمدند و با شعار «یا مرگ یا خمینی» به تظاهرات پرداختند.[35] این قیام خودجوش که برخاسته از احساس وظیفه دینی و شور ایمانی مردم بود و هیچ تشکیلاتی آن را سازماندهی نمیکرد[36] تا بعد از ظهر ادامه یافت. مردم که افزون بر اداره رادیو قصد تصرف کاخهای مرمر و گلستان را داشتند؛ اما نیروهای نظامی و امنیتی بهشدت آنان را سرکوب و تعدادی را شهید و مجروح کردند. افزون بر مردم تهران، در روز 15 خرداد عدهای از اهالی کَن و جماران و دیگر روستاهای اطراف تهران[37] بهویژه گروهی از دهقانان اطراف ورامین بهخصوص منطقه امامزاده جعفر (پیشوا) نیز با شنیدن خبر بازداشت امامخمینی، کفنپوش شدند و با شعار «یا مرگ یا خمینی» به سمت تهران حرکت کردند که در سهراه باقرآباد بر اثر تیراندازی نیروهای نظامی تعداد زیادی از آنان شهید شدند. در این گزارش، شمار کفنپوشان ورامینی چهار هزار تن شمرده شدهاست.[38] تظاهرات و اعتراض در شهرهای دیگر ازجمله مشهد، شیراز و تبریز[39] و اصفهان[40] نیز به وقوع پیوست و تا 18 خرداد به صورت پراکنده ادامه داشت؛ ولی بهتدریج نیروهای امنیتی قیام را سرکوب کردند.[41]
در پی این وقایع، مراجع تقلید قم، مشهد و نجف، با صدور اعلامیههایی اقدامات رژیم پهلوی را محکوم کردند. این اعلامیهها که از طرف سیدمحسن حکیم، سیدابوالقاسم خویی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیدشهابالدین مرعشی نجفی، سیدکاظم شریعتمداری، سیدمحمدهادی میلانی و برخی دیگر صادر شدند، بر استقامت مردم تأکید میکردند و بر این تصریح داشتند که تمام علمای شیعه و ملت «مسلمان ایران و جهان» اعتراضات شرعی و قانونی امامخمینی را تأیید میکنند و خواستار آزادی سریع ایشاناند. این مراجع با اشاره به تعدی و ظلم دولت، دولت را خائن خواندند و خودداری از همکاری با این دولت خائن را واجب دانستند.[42] علما در حوزه علمیه کربلا و کاظمین نیز تشکیل جلسه دادند و با تلگرامهایی به پادشاهان و رؤسای جمهور کشورهای اسلامی و سازمانهای بینالمللی، حمایت خود از امامخمینی را اعلام و رفتارهای وحشیانه رژیم پهلوی را محکوم کردند.[43] همچنین بیش از پنجاه تن از مراجع و علمای تراز اول ایران در اعتراض به بازداشت امامخمینی و به منظور رایزنیهای لازم برای آزادی و پیشگیری از اعدام ایشان و دو مرجع تقلید دیگر سیدحسن قمی از مشهد و بهاءالدین محلاتی از شیراز، به تهران مهاجرت کردند.[44] مهدی عراقی و یاران او با فرستادن پیکهایی به شهرستانها و گفتگو با علما زمینه هجرت آنان را به تهران فراهم کردند.[45] حسینعلی منتظری نیز در دفاع از امامخمینی تحصنی را در نجفآباد راهاندازی کرد و به هنگام مهاجرت علما او نیز به تهران آمد و در تنظیم اطلاعیههای مهاجران در دفاع از امامخمینی همراه فرزندش محمد منتظری فعال بود.[46]